کدخدا دهکده بازیامی
سال۹۴ بود که من دخترم رو بار دار بودم ،اون زمان فیس بوک خیلی تو بورس بود؛ یه گروه عضو شدم که عروسک بافی انجام میداد. گفتم چیکار کنم چیکار نکنم؟ بدو بدو رفتم و نخ خریدم، رنگای زیادی هم خریدم . همینکه رسیدم خونه شروع کردم به بافتن عروسک. یه هفته طول کشید. فقط شبا فرصت میکردم عروسک بافی کنم . همینکه عروسک بافتنیم (یه آقا هاپو ) تموم شد ، دیدم اوا (اولی رو با کسره بخونین ) ، چقده من عروسک بافی دوس دارم . گفتم حالا چیکار کنم ؟ هیچی دیگه کارم شده بود هی بگردم و دستورهای مختلف بافتن عروسک رو پیدا کنم . بعدش دیدم ای بابا ! خودمم میتونم عروسک طراحی کنم ، واسه همینم شروع کردم طراحی و بافتن عروسک.اوایل فقط واسه دخترم سارا و دل خودم اما حالا اینجام و یه کارگاه کوچولو دارم.